یکی از فجایعی که در قرن اخیر به آرامی و در سکوت به پیش خزیده که باید آن را در کنار بردهداری و دیگر اشکال تعدی به بشریت و صلح، در وجدان جمعی ما ثبت شود، بیرحمی و یورش تاتارآسای انسان عصر مدرن به محیط زیست میباشد. براستی جواب ما در برابر رنجش و انقراض گونههای حیاتی چه خواهد بود؟ آیا سکوت سنگین آنها در مقابل این همه دیوانگی و ویرانگی پرهیاهوترین اعتراض نیست؟ ما از زمین زاده شدهایم پس بشتابیم به یاری آنهایی که مهر مادری را نمییابند. زمین مادرمان است زیرا تنها اوست که میتواند تحمل تمامی رنجهایی که از خیرهسری ما شکل میگیرد را داشته باشد. جهانی شدن با شتابی چشمگیر به پیش میرود و این روند برای هر سئوالی پاسخی جهانی را میطلبد. هر چند رعایت تنوع فرهنگی و هویتهای ملی با احترام به کرامت راستین فردی مردمان همراه است اما باید به خاطر سپرد که زمین متعلق به همه موجودات روی آن میباشد و اگر انسان در برایر زیانهایش مسئول است در این میان بعضی ملل و دستهها و رسوم و باورها باید جوابگوی کمکاری و سهلانگاریهایشان باشند.
در جهان غذا و آب کافی برای همه هست و گرسنگی اکثریت مردم جهان به واقع ننگی تحملناپذیر است. عامل از بین رفتن، رکود و مکانیزه نشدن زمینهای کشاورزی چیست؟ آیا نمودار گرسنه و سیر روز به روز به اختلاف فاحش خود دامن نمیزند؟ علت عدم مشارکت مردم در جریانهای دفاع از محیط زیست چه باید باشد؟ چرا ما برای مقابله با همه مشکلات فردا (محیط زیست، همزیستی قومی، فقر، ایدز و …) آماده نیستیم؟ آیا این جواب ما را بسنده خواهد کرد که ما هنوز با ابزارهای دیروز کار میکنیم؟ پاسخ به چنین سؤالهایی خود باعث پیدا کردن بسیاری از فاکتورها و عوامل مخرب محیط زیست میشود و این تحمل اندیشیدن بر نسلی واجب دانسته شده که شاهد عبور و گریز زمان و سیستمها میباشد.
بهترین پایگاه دفاع از محیط زیست در فکر انسان ساخته می شود و آموزش بخش بنیادین چنین پایگاهی است. بیدار ساختن و آگاهی مردمان کاری بس طاقتفرساست و این مهم تنها به وسیله آموزش نوعی ضمانت عملی و اجرایی را به همراه خواهد داشت که انجام وظیفه را محور قرار میدهد نه رفع تکلیف. اگر تنها یک کلمه را از جمله تاریخی دکارت عوض کنیم به اهمیت آموزش جهت حضور همه ما پی میبریم، آری (مشارکت میورزم پس هستم!) تنها آموزش میتواند دمکراسی راستین که بستر مشارکت شهروندان است را تضمین کند. آموزش آنهایی که آیندهساز خویش هستند زیرا که دنیای فردا تابع نگرشی است که فرزندان ما آن را کشف کرده و از آن خود خواهند کرد. شاید به نظر بسیاری دوست داشتن و حمایت از محیط زیست مبارزهای جامع را شایان نباشد و تنها به فلسفهبافی و دادن شعارهایی بر روی تراکت و وایتبردهای اطاقشان اکتفا کنند، اما فراموش شدنی نیست که حافظه تاریخی از آغاز مستند این نکته است که آگاهی بدون عمل بهرهای در برندارد. با ایجاد فرهنگ محیط زیست دوستی که خود باعث ایجاد شعور جمعی در برابر بسیاری از معضلات، نابرابریها و خشونتها و زیر سئوال بردن آنها خواهد بود، جامعه انسانی همگی خود را زیر سایه درختی احساس خواهند کرد.
گرچه تجربه انجمنهای مستقل مردمی (N.G.O) بدور از جنجال و بازیهای سیاسی و گروهی به نزد ما همچون فرهنگ دمکراسی بسیار نوپا میباشد. ولی ما (به راه بادیه رفتن) را (به از نشستن باطل) میپسندیم و اولین گام را به حساب آغاز راهی نیک خواهیم گرفت که نمونه چنین حرکتهایی خود نشان از بسوی قانونمند کردن و سیاهمشقی برای اجرای اندیشههای سبز خواهیم نگاشت، که موفق بودن یا نبودن آن به مثابه تستی خواهد بود که ظرفیت آغاز دیگر حرکتهای پویا و نوین را به ما خواهد داد. باید کاری کرد و کوشید تا نوادههای ما با این عبارت وحشتناک آلبرکامو از ما یاد نکنند: «آنها خیلی کارها میتوانستند بکنند ولی شهامتش را نداشتند.»
ژینگه (گاهنامه داخلی انجمن سبز بانه) از همین اوان فعالیت فرهنگ و آموزش را محور اصلی فعالیتهای خود قرار میدهد. پیرو اصلی از اصول اسانامه انجمن سبز بانه ژینگه نیز متعلق به هیچ دسته و گروه (سنی، جنسی، نژادی، عقیدتی، ملی و …) نمیباشد بلکه کانون همه انسانهائیست که محیط زیست خود را عاشقند و برای نجات آن همتی دارند. بدینسان از همه کسانی که به هر طریقی میتوانند انجمن سبز و ژینگه را یاری رسانند انتظار همراهی و همیاری دارد. اولین شماره ژینگه همچون همه نشریات دیگر تمامی توقعات مخاطبین و هیئت اجرائیش را براورده نمیکند پس سعی کنیم در ادامه راه آن را پربارتر نماییم که این مهم به عهده و در توان مخاطبین آن میباشد. ژینگه یکی از نمونههای نشریات داخلی، مستقل و آماتوری است که این روزها شاهد نمونههای بسیاری از این نوع میباشیم دلیل به اینکه، تیراژ کم و ضعفهای چاپی، فرمی و فنی ما را به دل نگیرید باشد که فردایی بهتر را برای ژینگه آرزو کنیم.
هیوا امیننژاد